پرواز را بخاطر بسپار

این حس دلتنگی یه جوری توی همه آدمها مشترک هست .

هر کس بر حسب حال خودش و شرایط خاصی که براش پیش میاد این احساس درونش زنده میشه .

من هم توی این هفته این حس رو با تمام وجودم داشتم . نمیدونم بخاطر ماجرای هفته پیش بود (که کلی امید و آروزوهامون ناامید شد ) و یا مشکلات دیگه .

اما هر چی هست بمن اجازه نمیده بتونم فکرم رو متمرکز کنم برای نوشتن مطالب جدید . اینه که این هفته رو بمن ببخشید و مجددا وقتی بحالت نرمال فکری رسیدم فعالیت خودم رو شروع میکنم .

اما برای خاطر شما هم که شده این شعر زیر از فروغ فرخزاد را از من قبول کنید (من که خیلی این شعر رو دوست دارم)

 

دلم گرفته است

دلم گرفته است

 

به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست خشکیده شب میکشم

چراغهای رابطه تاریکند

چراغهای رابطه تاریکند

 

کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد

 

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی است