انقلاب نان

احتمالا این روزها اگر به رادیو گوش کرده باشید یا تلویزیون دیده باشید همه جا شعار از کنترل قیمتها و ارزان شدن اجناس (از گوشت و مرغ گرفته تا خودرو) میباشد . صحبتهای آقای خامنه ای ، اظهارات وزیران بازرگانی و صنایع ، سخنرانی آقای خاتمی و نهایتا سخنرانی آقای یزدی در خطبه های نمازجمعه تهران تماما حول محور تامین معیشت مردم بود . صحبتهای امروز آقای عارف (معاون اول رئیس جمهور) که در روزنامه ایران درج شده با عنوان تغییر قیمت کالاها تا 6 ماه آینده ممنوع میباشد نیز سیر تکمیلی این واقعه را مشخص میکند .  

اینکه این جریان تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و آیا این وعده ها عملی خواهد شد بماند برای آینده اما حتما شما عزیزان میدانید که سرمنشا این تصمیمات تازه آقایان برمیگردد به اعتراضات و ناآرامیهای اخیر .

اینکه چگونه این جماعت به این نتیجه رسیده اند که تظاهرات اخیر مردم فقط به خاطر معیشت بوده و نه دلایل دیگر نکته مهمی است که باید به آن پرداخت .

از دوران شخصیتهای بزرگی چون دکتر علی شریعتی(که پنجشنبه گذشته 29 خرداد مصادف با سالگرد درگذشت این فیلسوف عالیقدر بود) همواره تفکر جدیدی که تحت عنوان روشنفکری دینی نامگذاری شده بعنوان یک رویکرد نو به جایگاه دین در جامعه و سیاست آغاز شده است . این رویکرد که بعنوان شعار اساسی جنبش اصلاح طلبی در ایران برگزیده شده ،خواسته نسل نو و جوان ایران میباشد .

البته عدم موفقیت جنبش دوم خرداد در بثمر رساندن شعارهایشان شاید این ذهنیت را ایجاد کند که روشنفکری دینی نیز با شکست مواجه شده ولی اقبال و اشتیاقی که نسل تجدد طلب ایران به پیشگامان این جریان نشان میدهند این مدعا را پوچ  و باطل میسازد .

آنچه در جریانات اخیر بخصوص حوادث کوی دانشگاه بعینه بچشم میخورد تقویت دیدگاههای جدید در میان موج فرهیخته دانشگاهی به جریان دین و باورهای اعتقادی بود . آنچه را در جامعه کنونی بعنوان دین و با دستمایه مقدس مابانه جلوه میدهند در باور نسل نو نمیگنجد و اینچنین است که حرکت جدیدی تحت عنوان  سست باوری دینی بعنوان نگرش تازه ای از روشنفکری دینی پدید آمده که بشدت در جامعه (بخصوص نسل جوان )در حال رشد میباشد .

آنجاکه دین وباورهای خرافاتی ازدین بعنوان سرپوش بر ناکارآمدیها استفاده میشود آیا توقعی جز این میتوان داشت ؟

 

اینچنین است که حرکت اخیر روشنفکری در جامعه را نمیتوان بخاطر نان و آب دانست . این فرزند چه آقایان بخواهند و چه نخواهند متولد شده و بسرعت در حال رشد و رسیدن به دوران بلوغ خود میباشد .

این انقلاب ، انقلاب روشنفکری دینی در ایران است نه انقلاب نان .

به امید پیروزی .

نظرات 4 + ارسال نظر
مرجان شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 14:26 http://maniranihastam.blogsky.com

سلام حامد جان خیلی خوشحال می شوم اگر به وبلاگ من لینک بدهید به شرط آن که به من یاد بدهید چگونه من به وبلاگ شما لینک بدهم .
موفق باشی

پرهون شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 15:24 http://parhoon.blogsky.com

حامد جان سلام
این چند روز که نبودی کلی نگران شدم......عزیز دلم شما هر مطلبی که بنویسی چه سیاسی چه غیر از اون من همیشه خواننده بلاگتم ....... فعلا هم که تب ۱۸ تیر بالاست و فکر نکنم کسی بتونه این روزا نسبت به این مسئله بی تفاوت باشه چه برسه به شما که یه پا سیاستمداری عزیز.........
موفق باشی ...... یا علی

مرجان یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:59 http://maniranihastam.blogsky.com

سلام ... ممنون از راهنماییت .. یه خورده تغییرات دادم بد شده ولی قابل تحمل است
موفق باشی

سعید دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 21:40 http://Iranianboy.persianblog.com


من که نمی فهمم شما چی میگید! یعنی فکر نمیکنم خود شما هم بدونید که چی دارید میگید!! منظور من از اینکه حالا که اون مزیتها و حسنهای اون سالها رو نداریم چیکار میخوایم بکنیم وقتی نتیجه اونها شده این. این چرا این وضع رو داریم خیلی طولانیه ولی به چند تایی اشاره میکنم. آمریکا، (استکبار غربی به هر اسمی حتی سویس)، جنگ هشت ساله، فقر، حماقت یک عده، تحریم، تهاجم فرهنگی، کم سوادی، تعصب، بی خردی و ... خانم! من مطمئن هستم که شما به سبب یک سری احساسات دارید این حرفهای سست رو میزنید من رو هم گیج کردید. خود شما در پیغامی نوشتید:" ...ولی این را بگویم مردم مردم است چه بالا و چه پایین چه باسواد چه بی سواد چه با کلاس چه اغتشاش گر و همه حق حرف زدن دارند ...". خب همین مردم 12 فروردین رفتند پای صندوق رای و 2/98 % انقلابی که به وقوع پیوسته بود (توسط همین مردم) رو جمهوری اسلامی قرار دادن. میگم که شما خودتون هم نمی دونید چی میگید همینه. اگه اون زمان رهبران میگفتند فقط جمهوری اسلامی بقیه هم خفه، شما دادتان به هوا میرفت که پس کو دمکراسی و... حالا هم که دم از دمکراسی (نقل مجلس بعضیها که در ابتدایی ترین مسائل هم سمبل دیکتاتوری هستند) میزنید و حق صحبت رو به همه میدید معترف شدید که چرا جمهوری اسلامی. خوب برید از تک تک اون چند ده میلیون نفر بپرسید که چرا انقلاب اسلامی. من این زحمت رو از دوش شما برمیدارم و میگم که اساس انقلاب ما که شما با آن مشکلی ندارید بر پایه دین و اسلام بود و لاغیر. جنبه های معیشتی، حکومتی، نظامی هم مد نظر بود (به مانند خود دین) ولی مردم حکومت اسلامی میخواستن و از فسادی که هر لحظه فراگیرتر میشد به تنگ آمده بودند. حالا هم عده ای ظرفیتش رو نداشتن فیلشون هوای هندوستان کرده که هیچ اهمیتی نداره و اگر بخوان سنگ اندازی بکنن (که کردن) جلوشون وا میستن. خانم! شما اون مقاله رو هم ظاهرا خوندید ولی مثل اینکه کم بوده. من دیگه جز این حرف و اون مقاله برای شما حرف دیگه ای ندارم. خدا همه ما را مخصوصا خودم را به راه راست هدایت کند. ان شاا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد