کوی دانشگاه

امروز نمیخواستم در اینمورد مطلبی بنویسم زیرا هم به اندازه کافی شنیده اید و هم اگر جراتش را داشته باشید به اندازه کافی دیده اید . اما فعلا اصلی ترین مساله جامعه سیاسی ما همین موضوع درگیری در دانشگاه تهران میباشد . من کماکان عقیده دارم این درگیریها صحنه دعواهای کاملا حزبی میباشد و این وسط چیزی که اصلا ارزش ندارد دانشجو و خواسته های او میباشد . خدا را گواه میگیرم که این حرفی که میزنم از سر جسارت و دشنام دادن نیست بلکه واقعیتی است غیر قابل انکار که توی این درگیریهای حزبی و جناحی گروهی باید باشند که نقش دستمال کاغذی را بازی کنند و در نهایت هم خوراک سطل آشغال شوند و در این ماجرا این نقش بر عهده دانشجویان است .

من نمیدانم چگونه روزنامه های امروز بخود جرات داده اند که نام سعید عسگر را بعنوان عامل اغتشاشات در لوای لباس شخصی ها معرفی کنند . مگر از رابطه و اتصال این فرد اطلاعی ندارند . مگر او همان نبود که سعید حجاریان را ترور کرد . مگر او همان نبود که در صحن دادگاه آنچنان با قلدری و بی ادبی از کار خود دفاع میکرد و با شعار ""ما خود را دراین دادگاه مقصر نمیدانیم "" عملا همه چیز را به سخره گرفته بود .

این افراد تحت لوای انصار و لباس شخصی ها و گرو ههای فشار از همان روز اول درگیریها حضور داشتند پس چرا حالا با اینهمه تاخیر بعنوان عامل اصلی معرفی میشوند . فکر میکنید بعد از دستگیری چه میشود . یعنی دیگر فاتحه لباس شخصی ها را بخوانیم . زهی خیال باطل .

آنطرف درگیری هم مشخص است . اصلاح طلبان . اما نه آنانکه بواقع اعتقاد به امر اصلاحات در ایران دارند خیر منظور کسانی است که فعلا چتر امنی بنام گروههای دوم خرداد یافته اند و بنام آزادی و اصلاحات بدنبال اهداف خود میباشند . فکر کردید پولهایی که آقای مصباح از آن نام برده غیر واقعی است . خیر عزیزان مطمئن باشید هزینه های سنگینتری هم میشود و ما از ان بی خبریم (اشکال آقای مصباح اینستکه نمیداند حرف خود را چگونه و به چه شکلی بزند ) .

ختم کلام اینکه در این گیرو دار فقط نام مقدس دانشگاه و دانشجو به لجن کشیده میشود . نمونه بارز یکی از روزنامه های صبح است که این درگیریها را صرفا مربوط به شرکتهای خدماتی بی کفایت میداند و مشکل را بیش از آنکه سیاسی باشد اقتصادی ارزیابی میکند .

دوستان من نه مخالف اصلاحات هستم و نه مخالف تغییر . اما همانطور که قبلا هم گفته ام هر حرکتی بایستی با اصول مشخصی همراه باشد تا تداوم یابد . این ریسمانی که ما فعلا به آن چنگ میاندازیم لاجرم مغز خودمان را متلاشی میکند . ما یکبار طعم غلط انقلاب را چشیده ایم نباید بگذاریم این تجربه غلط برای بار دوم اتفاق بیافتد .

در پایان بحث برای اینکه بیشتر در مورد وقایع کوی دانشگاه اطلاعات و عکس بدست بیاورید میتوانید به سایت جنبش (لینکش را داده ام ) مراجعه کنید .

نظرات 7 + ارسال نظر
بهمن یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 15:17

سایت ردیفیه (مثل صاحبش ) خسته نباشید .ببخشید جو سمی شد گروه های فشار ( معاونتهای فنی ) آمدند .منو حلال کنید .

حامد یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 20:07 http://write-off.blogsky.com

چاکر آقا حامد بی ادعا هم هستیم من بهت لینک دادم

پرهون دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 00:52 http://parhoon.blogsky.com

سلام حامد جان
خیلی ذهنت درگیر شده....... یکم از فشارهایی که دورت رو گرفته رها شو عزیز... اگه خدا بخواد این شرایط بد هم گذشتنیه........ آزادانه تر نفس بکش هر چند هوا مسمومه
همه نگرانیم از آینده تا خدا چی بخواد......... یا علی

یلدا دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:41

سلام ؛من اصولا با بازی سیاست خیلی مخالفم .چون میدونم تنها چیزی که داخل قواعد این بازی نیست خواست مردمه.لازمه سیاست هم حقه و کلک است.با حرف شما هم که میگید این وسط تنها دانشجو لطمه میخوره ؛کاملا موافقم .
ولی وقتی که خودم را میسنجم .توانائیهای که احساس میکنم دارم و در مقابل آن میزان پیشرفتم را میبینم .وقتی به عنوان مثال میبینم تنها تفاوت من با دوستم که خیلی موفقتر از منه ؛تو اینه که اون متولد امریکاست و چند ماه اول زندگیش را آنجا بوده و ...
وقتی که فکر اینکه تفاوتی بین زندگی من با مادر بزرگم (البته تنها ۵-۴ سال آخر عمرش به عبارتی بعد از سکته اش که نیم بیشتر بدنش فلج شده بود) نیست .هر دوی ما تنها روز را شب و شب را روز میکنیم .(مثل همین الان که ساعت۰ ۳:۳ نصف شب است و خواب هنوز به سراغم نیامده) و خلاصه بعد از دیدن خیلی چیزهای دیگه . (بماند مسائل اقتصادی و اجتماعی )یه بغضی تو گلوم گیر میکنه که دنبال یه جا برای خالی کردنشم .
فکر میکنم دانشجو ها هم مثل منند (شاید هم به مراتب بدتر ؛چون از نظر خیلی ها من مشکلی ندارم ) حالا هم که شروع کردند به فریاد زدن نمیدونند به کجا میرند و کی سود میکنه و کی ضرر .حتی نمیدونند رهبر واقعیشون کیه ؟
حالا از نظر شما به این جوانها میشه ایراد گرفت ؟ ؟؟؟؟؟؟؟
خدا به داد دلهامون برسه که لایق نوازشش هستیم .
ببخشید خیلی نظر راندم .ولی چه کنم وقتی حرف دلم پیش میاد شمارش خط را فراموش می کنم .قول میدم دفعه های بعدی کمتر دلم را تحویل بگیرم .
موفق باشید

پرهون دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:10

سلام حامد جان
برای عرض ادب اومدم..... یا علی

پرهون دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:54

سلام
حامد جان. خیلی منو شرمنده می کنی... من قابل این همه تعریف نیستم. عده ای از دوستان از من خواستن دیرتر مطلب بنویسم نظر شما چیه؟

علی زمانی سه‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:21 http://30yasat.blogsky.com

سلام
اینطوری هم که گفتی نیست.
متاسفانه وضهع خبر رسانی در داخل خیلی خراب است و نشریلت هم به همین دلیل اهسته می نویسند.
خدا کند روز ی رسد که دانشجو واقعا مستقل عمل کند خارج از جو زدگی روز مره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد